وعده ما22بهمن ماه..

  وعده ما

حوادث مصر در آستانه ظهور...

اگرچه روایات پیش بینی حوادث آینده مصر فراوان است اما تنها بخشی از آنها به عصر ظهور مرتبط می شود. روایات پیش بینی فتح مصر توسط مسلمانان و همچنین روایات غلبه مغربی ها بر مصر که در دوران انقلاب فاطمیان به حقیقت پیوسته است، از جمله روایاتی است که ربطی به مساله ظهور ندارند و باید مراقب بود که ما را به اشتباه نیاندازند و با روایات ظهور درآمیخته نگردند. بنابراین برای جلوگیری از این مشکل تنها به روایاتی مراجعه خواهیم کرد که به نحوی دلالت بر حوادث دوران ظهور داشته باشند.

با مراجعه و بررسی این دسته از روایات می توان رخدادهای مرتبط با ظهور را به هفت دسته تقسیم کرد که در نگاه اول، ترتیب روشنی برای این حوادث دیده نمی شود. اما با اندکی تامل می توان به یک ترتیب منطقی اما احتمالی دست یافت.

شیخ مفید هنگام برشمردن نشانه های ظهور در این باره می گوید:

خُرُوجُ الْعَبِیدِ عَنْ طَاعَةِ سَادَاتِهِمْ وَ قَتْلُهُمْ مَوَالِیَهُم. (الارشاد، ج 2، ص 369)؛ بردگان(مردم و پابرهنگان جامعه) از فرمانبرداری بزرگان خود بیرون رفته و آنان را می کشند.

این اتفاقات عبارتند از:

1ـ حرکت انقلابی مردم علیه حاکمان در مصر و دیگر کشورهای عربی

2ـ کشته شدن فرمانروای مصر به دست مردم

3ـ هرج و مرج و نابسامانی در کشور به دلیل فقدان پیشوا

4ـ ورود نیروهای خارجی به مصر

5ـ انقلاب مردی از مصر و ایجاد حرکت اسلامی در این کشور

6ـ پیوستن نیروهای خارجی مستقر در مصر به سفیانی

7ـ آمادگی برای استقبال از امام زمان و ورود حضرت به این کشور

 

1ـ حرکت انقلابی مردم علیه حاکمان در مصر و دیگر کشورهای عربی

یکی از نشانه های ظهور، حرکت عمومی مردم منطقه و یا مردم کشورهای عربی بر ضد حاکمان است. حاکمانی که استبداد، زورگویی و ظلمشان چنان مردم را بر آشفته که جز به کشتن آنان راضی نخواهند شد. شیخ مفید هنگام برشمردن نشانه های ظهور در این باره می گوید:

خُرُوجُ الْعَبِیدِ عَنْ طَاعَةِ سَادَاتِهِمْ وَ قَتْلُهُمْ مَوَالِیَهُم. (الارشاد، ج 2، ص 369)؛ بردگان(مردم و پابرهنگان جامعه) از فرمانبرداری بزرگان خود بیرون رفته و آنان را می کشند.

گویا این حادثه بیشتر در کشورهای عربی رخ می دهد و حاکمان این کشورها به خاطر وابستگی به قدرت های دیگر و گرایشات غیر بومی مورد نکوهش مردم قرار می گیرند:

وَ خَلْعُ الْعَرَبِ أَعِنَّتَهَا وَ تَمَلُّكُهَا الْبِلَادَ وَ خُرُوجُهَا عَنْ سُلْطَانِ الْعَجَمِ. (همان)؛ و مردم عرب از قید و بند (ذلت) آزاد می گردند و شهرها را تصرف می کنند و از فرمان پادشاه عجم (غیر عرب یا با گرایشاتی غیر بومی) بیرون می آیند.

بنابر روایتی از امیرمومنان علی(علیه السلام) دایره این جنبش ها و اختلافات به تمامی کشورهای عربی کشیده خواهد شد. از امام علی علیه السلام نقل شده که در ضمن بیان نشانه هایی از ظهور فرمودند:

            ... اخْتِلَافٍ فِی كُلِّ أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ الْعَرَب. (تفسیر عیاشی، ج 1، ص 64)؛ اختلاف و درگیری در تمامی سرزمین عرب رخ خواهد داد.

نکته پر اهمیت این است که ظاهرا برخی از این انقلاب های مردمی به ثمر می نشیند و رنگ پیروزی را به خود خواهد دید:

وَ غَلَبَةُ الْعَبِیدِ عَلَى بِلَادِ السَّادَات‏. (الارشاد، همان)؛ نوكران (مردم عادی) بر شهرهاى بزرگان خود  غلبه می کنند.

مصر نیز همچنانکه خواهیم گفت از این قاعده در کشورهای عربی مستثنی نخواهد بود و علیه حاکم خود برخواهد آشفت.

 

2ـ کشته شدن فرمانروای مصر به دست مردم

از روایات ظهور برمی آید که ناآرامی ها و انقلاب مردمی در کشورهای عربی به مصر نیز کشیده خواهد شد. تا به آنجا که مردم، فرمانروای خود را خواهند کشت:

وَ قَتْلُ أَهْلِ مِصْرَ أَمِیرَهُمْ. (الارشاد، همان)؛ «مردم مصر، فرمانروای خود را می کشند.»

برخی از منابع اهل تسنن حاکی از آن است که این حادثه با کشته شدن فرمانروای شام، همزمان خواهد بود:

«قبل از وى فرمانرواى شام و حاكم مصر كشته مى شوند.» (ر.ک: عصر ظهور، ص 158)

اگر مراد از اطراف مصر در این روایت، مرزهای داخلی مصر باشد، نتیجه این خواهد شد که کمی قبل از ظهور حضرت، نابسامانی و هرج و مرج، عده ای از فرعون صفتان سودجو و یا مسیحیان ضد اسلام را بر شهرهای حاشیه ای این کشور حاکم خواهد کرد

3ـ هرج و مرج و نابسامانی در کشور به دلیل فقدان پیشوا

یکی از حوادثی که پیش از ظهور حضرت برای کشور مصر پیش بینی شده است، هرج و مرج و نابسامانی است.

از ابوذر نقل شده که گفت:

امنیت از مصر رخت بر مى بندد. راوی می گوید به او گفتم: در آن هنگام كه امنیت از دست مى رود، پیشوایى نیست كه آن را فراهم آورد. گفت: خیر، بلكه نظام آن از هم پاشیده مى شود. (کتاب الفتن، نعیم بن حماد، ص 174)

بنابراین ریشه این نابسامانی نداشتن پیشوا و جلوداری است که بتواند حرکت انقلابی مردم را رهبری نماید. این ناامنی و هرج و مرج به آنجا خواهد رسید که عده ای فرصت طلب از این اوضاع، نهایت سوء استفاده را می کنند و بر قسمتی از این سرزمین سیطره پیدا می نمایند. از امیر مومنان(علیه السلام) درباره نشانه های ظهور نقل شده که فرمود:

و غلبة القبط على أطراف مصر. (المناقب، ج 2، ص 274)؛ قبطیان بر اطراف مصر غلبه می کنند.

اما قبطیان چه کسانی هستند؟

در تاریخ می خوانیم که فرعون و فرعونیان و همچنین جالوت (فرمانروای ستمگری که نامش در قرآن آمده) از قبطیان بوده اند. بنابراین ممکن است که مقصود از قبطیان، بازمانده حاکمان فرعونی این سرزمین و یا به طور کلی فرعون صفتان باشد.

البته باید در نظر داشت که قبطیان کنونی مصر مسیحی اند و جمعیتی حدود 15 میلیونی دارند که ممکن است، مراد حدیث همین گروه از جمعیت مصر باشد.

اگر مراد از اطراف مصر در این روایت، مرزهای داخلی مصر باشد، نتیجه این خواهد شد که کمی قبل از ظهور حضرت، نابسامانی و هرج و مرج، عده ای از فرعون صفتان سودجو و یا مسیحیان ضد اسلام را بر شهرهای حاشیه ای این کشور حاکم خواهد کرد.

اما ممکن است مقصود از اطراف مصر، سرزمین های همسایه این کشور نظیر فلسطین، اردن, لیبی یا سودان باشد که اسیر حاکمانی فرعون صفت می باشند

موقعیت و شخصیت امام رضا (علیه السلام )"ویژه شهادت امام رضا(ع)"

موقعیت و شخصیت امام رضا (علیه السلام )

امام رضا

امام رضا (علیه السلام ) هشتمین امام شیعه اثنا عشرى است و پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نام وى را به صراحت ذكر فرموده : على فرزند موسى ، فرزند محمد، فرزند على ، فرزند حسین ، فرزند على ، فرزند ابوطالب كه درود خدا بر همه آنان باد.

كنیه اش ابوالحسن است .

برخى از لقبهایش عبارتند از: رضا، صابر، زكى ، ولى ...

نقش انگشتریش : حسبى الله ، یا به روایت دیگر: ماشاءالله ، لا قوة الا بالله

زادگاهش در مدینه به سال 148 هجرى بود. یعنى در همان سالى كه جدش امام صادق (علیه السلام) درگذشت و این نظر بیشتر علما و تاریخنویسان است.(1)

 و نیز گفته شده كه تاریخ تولد حضرت امام رضا (علیه السلام) سال 151 است . ولى بهر حال قول نخست از همه قویتر و مشهورتر است. تاریخ وفات امام رضا (علیه السلام)، بنا به گفته علما و مورخان بزرگ ، سال 203 هجرى در طوس بوده است .

دانش ، پارسایى و پرهیزگارى امام (علیه السلام)

این از چیزهایى است كه تمام مورخان درباره آن اتفاق نظر دارند. كوچكترین مراجعه به كتابهاى تاریخى این نكته را بخوبى روشن مى گرداند. حتى مامون بارها خود در فرصتهاى گوناگون آن را اعتراف كرده مى گفت : رضا (علیه السلام) دانشمندترین و عابدترین مردم روى زمین است . وى همچنین به رجاء بن ابى ضحاك گفته بود:

(...... بلى اى پسر ابى ضحاك ، او بهترین فرد روى زمین ، دانشمندترین و عبادت پیشه ترین انسانهاست ... .(2)

مامون به سال 200 كه بیش از سى و سه هزار تن از عباسیان را جمع كرده بود، در حضورشان گفت :

(...... من در میان فرزندان عباس و فرزندان على رضى الله عنهم بسى جستجو كردم ولى هیچیك از آنان را با فضیلت تر، پارساتر، متدینتر، شایسته تر و سزاوارتر به این امر از على بن موسى الرضا ندیدم)(3)

 

موقعیت و شخصیت امام (علیه السلام )

این موضوع از مسایل بسیار بدیهى براى همگان است . تیرگى روابط بین امین و مامون به امام این فرصت را داد تا به وظایف رسالت خود عمل كند و به كوشش و فعالیت خویش بیفزاید. شیعیانش نیز این فرصت را یافتند كه مرتب با او در تماس بوده از راهنمایی هایش بهره ببرند. پس در نتیجه ، امام رضا از مزایاى منحصر به فردى سود مى جست و توانست راهى را بپیماید كه به تحكیم موقعیت و گسترش نفوذش در قسمتهاى مختلف حكومت اسلامى بیانجامد حتى روزى امام به مامون كه سخن از ولایتعهدى مى راند، گفت : «...... این امر هرگز نعمتى برایم نیفزوده است . من در مدینه كه بودم دستخطم در شرق و غرب اجرا مى شد. در آن موقع ، استر خود را سوار مى شدم و آرام كوچه هاى مدینه را مى پیمودم و این از همه چیز برایم مطلوبتر مى نمود.....»(4).

مثلا مامون چنین مى نویسد: «... چون او بدید فضیلت درخشانش ، واكنش چشمگیرش ، پارسایى برجسته اش ، زهد سَره اش ، كناره گیریش از دنیا، و خلاصه خویشتن داریش از مردم را و بر وى (مامون ) ثابت گردید اخبارى كه پیوسته درباره او با هماهنگى مضمون شنیده مى شد، زبانهایى كه بر او اتفاق سخن داشتند، و چون در او فضیلت را به حد عالى ، زنده و كامل یافت .....
 
چرا مامون، امام رضا(ع) را مسموم کرد؟

در نامه اى كه مامون از امام تقاضا مى كند كه اصول و فروع دین را برایش ‍توضیح دهد، او را چنین خطاب مى كند: (اى حجت خدا بر خلق ، معدن علم و كسى كه پیروى از او واجب مى باشد....). (5) مامون او را (برادرم) و (اى آقاى من) خطاب مى كرد.

در توصیف امام ، مامون براى عباسیان چنین نگاشته بود: «...... اما اینكه براى على بن موسى بیعت مى خواهم ، پس از احراز شایستگى او براى این امر و گزینش وى از سوى خودم است ..... اما اینكه پرسیده اید آیا مامون در زمینه این بیعت بینش كافى داشته ، بدانید كه من هرگز با او بیعت نكرده مگر با داشتن بینایى كامل و علم به اینكه كسى در زمین باقى نمانده كه به لحاظ فضیلت و پاكدامنى از او وضع روشنترى داشته و یا به لحاظ پارسایى ، زهد در دنیا و آزادگى بر او فزونى گرفته باشد. كسى از او بهتر جلب خشنودى خاص و عام را نمى كند و نه در برابر خدا از وى استوارتر كسى دیگر یافت مى شود.....».(6)

از یادآورى این مطالب به وضوح به خصوصیات امام ، موقعیت و منش ‍وى پى مى بریم ، مگر نگفته اند كه : « فضیلت آن است كه دشمنان بر آن گواهى دهند؟»

باز از چیزهایى كه دلالت بر بزرگى و شوكت امام دارد، روایتى است كه گزارش كننده چنین نقل مى كند: «من در معیت امام بر مامون وارد شدم . مجلس مملو از جمعیت بود، محمد بن جعفر را گروهى از طالبیان و هاشمیان احاطه كرده بودند و فرماندهان نیز حضور داشتند. به مجرد ورود ما، مامون از جا برخاست ، محمد بن جعفر و افراد بنى هاشم نیز برپا شدند. آنگاه امام و مامون در كنار هم نشستند، ولى دیگران همچنان ایستاده بودند تا امام همه را اذن جلوس داد. آنگاه ساعتى بگذشت و مامون همچنان غرق توجه به امام بود......».(7)

سند ولایتعهدى كه مامون آن را به خط خویش نوشته ، ضمن تعبیرهاى بازگو كننده موقعیت و سجایا در شخصیت امام است . مثلا مامون چنین مى نویسد: «... چون او بدید فضیلت درخشانش ، واكنش چشمگیرش ، پارسایى برجسته اش ، زهد سَره اش ، كناره گیریش از دنیا، و خلاصه خویشتن داریش از مردم را و بر وى (مامون ) ثابت گردید اخبارى كه پیوسته درباره او با هماهنگى مضمون شنیده مى شد، زبانهایى كه بر او اتفاق سخن داشتند، و چون در او فضیلت را به حد عالى ، زنده و كامل یافت .....»

و به نوشته النجوم الزاهره ، امام رضا (علیه السلام) سرور بنى هاشم و گرانقدرترین آنها در زمان خود بود. مامون او را بسیار گرامى مى داشت ، در برابرش ‍ بسی کرنش مى كرد.... (8)

تصاویر ویژه شهادت امام رضا(ع)1389

 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
 تصاویر ویژه شهادت امام رضا ع 89 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 
  شهادت امام رضا علیه السلام 

 برای دیدن تصویر روی تصویرموردنظرکلیک کنید

وصایای پیامبرانه"ویژه رحلت پیامبر"

وصایای پیامبرانه

مسجدالحرام حضرت محمد(ص)

“ابوذر به  رسول خدا “صلی الله علیه و آله “ عرض کرد:  مرا توصیه‌ای کن . پیامبر: تو را به “تقوا” سفارش می‌کنم ، چرا که تقوا در رأس همه کارهای توست .

ابوذر : باز هم بفرمایید، بیشتر.

پیامبر: بر تو باد قرآن خواندن و یاد خدای متعال ، چرا که تلاوت قرآن برای تو در آسمان‌ها “یاد” است و در زمین ، “نور” .(1)

تقوا عنوان کلی است ، پروای از خدا در همه کارها. قرآن خواندن هم ، انس مستمر با آفریدگار و کلام اوست ، که تلاوت هر روزه ، “برنامه گرفتن “ از این منشور بی نظیر و جاویدان است . ابوذر قانع نیست ، بیشتر می‌خواهد و بیشتر، از این رو، از حضرت مطالب بیشتر و مواعظ بلیغ‌تر می‌طلبد. این گفتگو ادامه می‌یابد:

“ابوذر: باز هم بیفزای ، ای رسول خدا “ص “!

پیامبر :بر تو باد “جهاد” . چرا که رهبانیت آیین من ، جهاد است .

ابوذر :با زهم بیشتر، یا رسول اللّه “ص “!

پیامبر: بر تو باد “سکوت “ ، مگر آنجا که حرف نیک بگویی ، چرا که سکوت و خموشی شیطان را از تو طرد می‌کند و در امور دینی هم یاور توست .” (2)

این هم جهاد است ، لیکن در جبهه درونی و در جهاد با نفس . گاهی کنترل زبان و مهار کردن سخنان ، از یک جنگ بیرونی دشوارتر است و قوّتی بیشتر می‌طلبد. چه بسیار حرف‌ها که بی پایه و بی مایه است و خاستگاه نفسانی دارد و وسوسه‌های ابلیسی انگیزه آن گفتار است ، پس خموشی گزیدن و رعایت سکوت و کم حرفی ، بستن راه شیطان است .

“ابوذر: ای پیامبر، باز هم موعظه‌ام کن ، و بیشتر! پیامبر از خنده زیاد بپرهیز، چرا که دل را می می‌راند و نور چهره را از بین می‌برد.

ابوذر باز هم ، یا رسول اللّه “ص “!...

پیامبر به پایین‌تر از خودت نگاه کن ، نه به بالاتر از خویش ، چرا که این سبب می‌شود نعمت‌های خدا را درباره خودت ، کم مشماری .” (3)

در احادیث دیگر، این نکته با تفصیل بیشتری آمده است . در امور دنیایی و برخورداری‌ها و مال و معیشت و زندگی ، باید به پایین‌تر از خود نگریست نه بالاتر. چون نظر به پایین‌تر، سبب می‌شود انسان آنچه را هم که دارد قدر بشناسد و شکرگزار باشد. اما اگر به بالاتر از خود بنگرد و تمتعات و امکانات و رفاه و خانه و حقوق و... دیگران را ببیند، همیشه احساس کمبود می‌کند و به دنیاطلبی و “تکاثر” می‌گراید.

 بر تو باد “سکوت “ ، مگر آنجا که حرف نیک بگویی ، چرا که سکوت و خموشی شیطان را از تو طرد می‌کند و در امور دینی هم یاور توست.

اما در امور اخروی و معنوی ، انسان باید به بالاتر از خود بنگرد (این در احادیث آمده است ). به آنکه علم بیشتر، تقوای افزونتر، خلوص و صداقت برتر دارد، و معرفتش بیشتر، اخلاقش نیکوتر و روحیاتش والاتر است . این‌ها قله‌های کمالند. توجه به این گونه افراد بالاتر از خود، سبب می‌شود که انسان به ضعف‌های اخلاقی و معنوی خود واقف گردد و تلاش  بیشتر کند تا به آن قله برسد و به آنچه دارد، قانع نگردد. چرا که مراتب کمال و معنویت انسان ، تا بی نهایت قابل رشد و فزایندگی است . برگردیم به کلمات نورانی حضرت رسالت :

“ابوذری رسول خدا “ص “ باز هم بر موعظه‌های خود بیفزای .

حضرت محمد

پیامبر با خویشاوندانت رفت و آمد داشته باش ، هرچند آن‌ها از تو قطع رابطه کنند. بینوایان محروم را دوست داشته باش و با آنان مجالست و همنشینی کن . (قبلاً هم گذشت که این کار، سبب زدودن “تکبر” می‌شود و گُل تواضع را بر شاخه زندگیمان می شکوفاند.)ابوذر یا رسول الله ، باز هم !پیامبر حق را بگو، هر چند تلخ باشد! ابوذر باز هم ، ای پیامبر!

پیامبر در راه خدا، از ملامت و نکوهش ملامتگران نترس .” (4)

(راستی ، در تعارض راه خدا و پسند مردم ، کدام یک را باید برگزید؟ کسانی از سرزنش و حرف‌های مردم می‌هراسند و به همین خاطر، حرف حق را نمی‌گویند، به وظیفه عمل نمی‌کنند و از گرفتن یک “موضع مکتبی “ می‌هراسند. اما مرد حق ، در راه خدا از هیچ ملامتی نمی‌ترسد. دیگران هرچه می‌خواهند بگویند، اگر کارشان طبق رضای خدا باشد، دیگران و حرف‌هایشان مهم نیست ...)

“ابوذر:  (آخرین سؤ ال ) یا رسول الله ، بیشتر موعظه‌ام کن !

ای ابوذر!...آنچه از عیب و مسائل خویش می‌دانی ، باید تو را از پرداختن به دیگران باز دارد و آنچه خود انجام می‌دهی ، بر دیگران ستم مکن . در عیب انسان ، همین بس که از عیوب دیگران آن را بشناسد که از خودش نمی‌شناسد...” (5)

در امثال فارسی ما نیز این گونه سخن زیاد است . سیر، یک روز به پیاز طعنه می‌زند که چه قدر بدبویی !... پیاز می‌گوید: تو از عیب خود بی خبری ، از این رو به عیبجویی دیگران پرداخته‌ای . و به تعبیر دیگر: یک سوزن به خودت بزن ، یک جوالدوز به دیگری . سبب پرداختن به ضعف‌ها و عیوب دیگران ، آن است که از عیوب خود بی خبریم و یا فراموش  می‌کنیم و چیزی را بر دیگران ناروا و زشت می شماریم که در خودمان نیز، همان‌ها یافت می‌شود. این خود، عیبی است بزرگ .

ابوذر می‌گوید: پیامبر آنگاه دست بر سینه‌ام نهاد و فرمود:

ای ابوذر!...آنچه از عیب و مسائل خویش می‌دانی ، باید تو را از پرداختن به دیگران باز دارد و آنچه خود انجام می‌دهی ، بر دیگران ستم مکن . در عیب انسان ، همین بس که از عیوب دیگران آن را بشناسد که از خودش نمی‌شناسد

“ای ابوذر!...هیچ عقلی ، همچون تدبیر و آینده نگری نیست ،هیچ تقوا و وَرَعی ، همچون پرهیز از حرام‌های خدا نیست .

و... هیچ افتخار و شرافتی ، همچون “حسن خلق “ و خوش اخلاقی نیست !” (6)

در اینجا، این سلسله نور و این آبشار حکمت ، پایان می‌پذیرد. اساسی‌ترین حکمت‌ها و اندرزهایی که برای دین و دنیایمان سودبخش است ، توجه به آن‌ها، ما را به فلسفه بلند و ناب هستی و حیات ، نزدیکتر می‌سازد.

در این نوشتار، در آستان روایت شریفی بودیم که نصایح حضرت رسالت را صحابی گرانقدر، “ابوذر غفاری “ به رایمان نقل می‌کرد.

امید است روشنی بخش دل و جانمان بوده باشد و چراغ راه و راهگشای زندگی‌مان ،

که ما “حیات طیبه “ خویش را، مدیون ارشادهای اولیاء خداییم .

 

1-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ اءوْصِنِی . قالَ: اءُوصِیكَ بِتَقوَى اللّه ، فإ نّهُ رَاءسُ اءمْرِكَ كُلِّهِ.

فقلتُ: یا رسولَ اللّه زِدْنی . قال صل الله علیه و آله و سلم : عَلیك بِتِلاوَةِ الْقُرْاَّنِ وَذِكْرِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَإ نَّهُ ذِكْرٌ لَكَ فِی السَّماءِ وَنُورٌ فِی الاْ رْضِ.

2-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : عَلَیْكَ بِالْجِهادِ، فَإ نَّهُ رُهْبانِیَّةُ اءُمَّتِی . قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : عَلَیْكَ بِالصَّمْتِ إ لاّ مِنْ خَیْرٍ، فَإ نَّهُ مَطْرَدَةٌ لِلشَّیْطانِ عَنْكَ وَعَوْنٌ لَكَ عَلى اءُمُورِ دِینِكَ.

3-قُلْتُ: یا رَسُولِ اللّهِ زِدْنِی . قالَ صل الله علیه و آله و سلم : إ یّاكَ وَكَثْرَةَ الضِّحْكِ، فَإ نَّهُ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَیَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ. قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : اُنْظُرْ إ لى مَنْ هُوَ تَحْتَكَ وَلا تَنْظُرْ إ لى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ، فإ نَّهُ اءجْدَرُ اءنْ لا تَزْدَرِی نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْكَ.

4-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : صِلْ قَرابَتَكَ وَإ نْ قَطَعُوك وَاءحِبَّ الْمَساكِینَ وَاءكثِرْ مُجالَسَتَهُم . قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : قُلِ الْحَقَّ وَإ نْ كانَ مُرّا. قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : لا تَخَفْ فِی اللّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.

5-قُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ زِدْنِی . قال صل الله علیه و آله و سلم : یا اءباذر: لِیَرُدَّكَ عَنِ النّاسِ ما تَعْرِفُ مِنْ نَفْسِكَ وَلا تَجُرْ عَلَیْهِمْ فِیما تَاءْتِی ، فَكَفى بالرَّجُلِ عَیْبا اءنْ یَعْرِفَ مِنَ النّاسِ ما یَجْهَلُ مِنْ نَفْسِهِ.

6-یا اءباذر! لا عَقْلَ كَالتَّدْبِیرِ، وَلا وَرَعَ كالْكَفِّ عَنِ الَْمحارِمِ، وَلا حَسَبَ كَحُسْنِ الْخُلْقِ.

تصاویر ویژه شهادت امام حسن(ع) ورحلت پیامبر(ص)

 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 
 تصاویر ویژه شهادت امام حسن ع - سال 1389 

برای دیدن روی تصاویرکلیک کنید

 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 
 تصاویر ویژه رحلت پیامبر ص 

 برای دیدن تصاویر برروی تصویرموردنظر کلیک کنید.

ژاپن قهرمان آسیا شد|استرالیا:0-1:ژاپن

  

- تیم یک چهارم تیم
24 ازبکستان ۲-۱ اردن
25 ژاپن ۳-۲ قطر
26 استرالیا ۱-۰ عراق
27 ایران ۰-۱ کره جنوبی
- تیم نیمه نهایی تیم
28 ژاپن

۲-۲(پنالتی۳-۰)=۵-۲

کره جنوبی
29 ازبکستان ۰-۶ استرالیا
- تیم رده بندی تیم
30 ازبکستان ۲-۳ کره جنوبی
- تیم فینال تیم
31 استرالیا ۰-۱ ژاپن

Iranian Literatures

 

The Development
of Iranian Literatures

(This entire section has been taken from the book "Persian Literature", 'Columbia Lectures on Iranian Studies 3'. Art Arena is indebted to Ehsan Yarshater for his permission to include parts of the "Introductory Survey" from this informative book.)

 ....

ادامه نوشته

و این هم برای شما ...

من این پیام را

برای سایت شما می فرستم :

مولای من !  سلام

اگر قرار شد که بیایید

کافی است با شماره های یازده رقمی ما را

که عنقریب دوازده رقمی خواهد شد

همراه داشته باشید

و یادتان باشد

 که ما فقط تا ساعت 10 شب بیداریم .....

(نوسروده از علیرضا قزوه )

آخرین روز از ماه مصیبت ...

فقط برای حضرت عشق ...

(امام رضا )

قبله

شان تو را به شیوه ناز آفریده اند

ذاتا" مرا برای نیاز آفریده اند

از آتش زیارت تو شعله می کشد

دل را برای سوز و گداز آفریده اند

بیخود به سوی کوی تو من رو نمی کنم

این قبله را برای نماز آفریده اند

جز این که هرکجا بتوان یا رضا شنید

خورشید را برای چه باز آفریده اند

یک قطره آب بودم و دریا شدم کنون

این قوم را چه آینه ساز آفریده اند

گاهی فراز قربم و گاهی فرود بعد

این راه را نشیب و فراز آفریده اند

پیوند ما و تو ز ازل تا ابد بود

این رشته را چقدر دراز آفریده اند

ما را غلام حلقه به گوشت ولی تو را

پروردگار بنده نواز آفریده اند

شعریم وپشت ظاهر ما معنی دگر

ما را ز مستعار مجاز آفریده اند

ورزشی

 

جام ملتهای آسیا گروه۴

 

ایران:۳-۰:امارات