می‏خواهی در نزد پيغمبر خدا ارزش پيدا كنی ؟ با عمل كردن به اين اصل در نزد خدا و پيغمبر خدا ارزش پيدا كنی ؟ با عمل كردن به اين اصل در نزد خدا و پيغمبر ارزش پيدا كن . اگر می‏خواهی در نزد ملل جهان ارزش پيدا كنی كه هم بلوك شرق روی تو حساب كند و هم بلوك غرب ، سرنوشت تو را او در اختيار نگيرد و او برای تو تصميم نگيرد ، امر به معروف و نهی از منكر داشته باش ، همبستگی و همدردی داشته باش ، اخوت و برادری اسلامی‏ را زنده كن ، از بی خبری پرهيز كن ، از ضعف پرهيز كن ، از لاابالی‏گری‏ پرهيز كن . اين برنامه‏های بی‏خبری و لاابالی گری برای چيست ؟ برنامه بی خبری برای اينست كه آگاه نباشی ، نفهمی ، ندانی ، و برنامه لاابالی‏گری برای اينست كه ضعيف باشی ، قدرت‏ نداشته باشی .

 

اگر می‏خواهيم به‏ خودمان ارزش بدهيم ، اگر می‏خواهيم قيمت پيدا كنيم ، اگر می‏خواهيم در نزد خدا و پيغمبر خدا محترم باشيم ، در نزد ملل جهان محترم باشيم ، بايد اين اصل را زنده كنيم .

 

اگر پيغمبر اسلام زنده می‏بود امروز چه می‏كرد ؟ درباره چه مسئله‏ای‏ می‏انديشيد ؟ والله و بالله قسم می‏خورم كه پيغمبر اكرم در قبر مقدسش‏ امروز از يهود می‏لرزد . اين يك مسئله دو تا چهار تاست . اگر كسی نگويد ، گناه كرده است من اگر نگويم و الله مرتكب گناه شده‏ام ، و هر خطيب و واعظی اگر نگويد مرتكب گناه شده است .

 

گذشته از جنبه اسلامی ، فلسطين چه‏ تاريخچه‏ای دارد ؟ قضيه فلسطين مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نيست‏ ، مربوط به يك ملت است ، ملتی كه او را به زور از خانه‏اش بيرون‏ كرده‏اند .

 

تاريخچه فلسطين چيست ؟

 

مدعی هستند كه در سه هزار سال پيش دو نفر از ما ، داود و سليمان برای‏ مدت موقتی در آنجا سلطنت كرده‏اند . تاريخ را بخوانيد ، در تمام اين‏ مدت دو سه هزار ساله ، كی بوده است كه سرزمين فلسطين به يهود تعلق‏ داشته است ؟ كی بوده است كه بيشتر سرزمين فلسطين مال ملت يهود باشد .

آيا بيشتر سرزمين فلسطين از آن ملت يهود است ؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود ، بعد از اسلام هم مال آنها نبود . روزی كه مسلمين فلسطين را فتح‏ كردند ، فلسطين در اختيار مسيحيها بود ، نه در اختيار يهوديها . و اتفاقا مسيحی‏ها كه با مسلمين صلح كردند يكی از مواردی كه در صلحنامه گنجاندند اين بود كه شما يهود را در اينجا راه ندهيد . گفتند : ما با شما زندگی‏ می‏كنيم ولی با يهود زندگی نمی‏كنيم . چطور شد كه يكدفعه نام وطن يهودی به‏ خود گرفت ؟ يكی از قضايائی كه كارنامه قرن ما را تاريك می‏كند ( اين‏ قرنی كه به  دروغ نام حقوق بشر ، نام آزادی ، نام انسانيت بر آن گذاشته‏اند ) همين‏ قضيه است .

 

 يهوديهای دنيا بعد از اينكه از ملتهای غير مسلمان زجر و شكنجه و آزار می‏بينند ( در روسيه ، آلمان ، و بسياری از نقاط دنيا( بزرگانشان می‏نشينند می‏گويند تا وقتی كه ما در اطراف دنيا متفرق هستيم ، در هر جا اقليتی هستيم ، سرنوشت ما همين است . ما بايد مركزی را انتخاب كنيم و همه‏مان آنجا جمع شويم ، اتباع مذهب يهود آنجا جمع شوند . اول هم جايی را كه فكر نمی‏كنند ، فلسطين است ، جاهای ديگر را فكر می‏كنند ، بعد جنگ بين الملل اول پيش می‏آيد ( البته من خلاصه‏اش را عرض می‏كنم ، می‏توانيد كتابهائی را كه در اين زمينه نوشته شده است ، بخوانيد . ) متفقين با عثمانيها می‏جنگند . من نمی‏خواهم از عثمانيها دفاع كنم ، ولی هر چه بود ، حكومت واحدی بود . اگر ظالم هم بود ، بالاخره واحد بود . اعراب‏ ساده لوح از حكومت عثمانی به ستوه آمده بودند . تحريك متفقين را
پذيرفتند . از داخل ، عليه حكومت عثمانی جنگيدند به وعده اينكه به خود آنها در مقابل عثمانيها استقلال بدهند

 

. انگليس‏ها به اينها قول قطعی دادند كه ما به شما استقلال می‏دهيم به شرط اينكه به نفع ما با عثمانيها بجنگيد . اين بيچاره‏ها جنگيدند . در خلالی كه‏ اين بدبختيهای نادان ناآگاه داشتند با دولت تا حدودی اسلامی خودشان‏ می‏جنگيدند ، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهيونيسم كه تازه‏ تشكيل شده بود محكم كرد كه فلسطين را می‏دهيم به شما در قلب كشورهای‏ اسلامی . جامعه ملل به وجود می‏آيد ( عدالت را ببينيد ! ) و تصويب می‏كند كه در دنيا ملتهايی هستند ( مخصوصا ملتهايی كه از عثمانی جدا شده‏اند ) كه‏ چون رشد ندارند ، ما بايد بر ايشان سرپرست معين بكنيم تا اينها را اداره‏ بكنند . يعنی در واقع می‏خواستند ارثيه عثمانيها را تقسيم بكنند . قسمتی‏ از آن را دادند به فرانسه ، قسمتی را دادند به انگلستان و . . . از جمله‏ جاهايی كه انگلستان گرفت فلسطين بود . گفت من قيم و سرپرست شما هستم ، رسما شد كفيل . بعد به صهيونيستها وعده داد ( وعده معروف بالفور ) كه من‏ اينجا را به شما می‏سپارم .


" صهيونيستها " يعنی يهوديانی كه دهها قرن بود كه در گوشه‏های ديگر دنيا زندگی می‏كردند و از نژادهای ديگر بودند . من خودم فكر می‏كردم كه‏ يهوديان موجود همه از نسل اسرائيلند ، حالا می‏بينم تاريخ تشكيك می‏كند ، می‏گويد اين حرف دروغ است . بسياری از يهوديها اصلا از نسل اسرائيل‏
نيستند ، جامع مشتركشان فقط مذهب است و بس . حتی نژادشان هم خالص‏ نمانده است . يهوديانی كه در اطراف و اكناف دنيا زندگی می‏كردند ، فقط به دليل اينكه فرنگيها به اينها زجر داده‏اند و اينها دنبال نقطه‏ای‏ می‏گردند كه آنجا جمع شوند ، و به دليل اينكه مردم خيانت پيشه‏ای هستند ، و به دليل اينكه كتاب مقدسشان به آنها اجازه داده كه اگر به سرزمينی‏ رفتيد ، رحم نبايد در شما وجود داشته باشد و از هيچ وسيله‏ای برای پيشبرد هدفتان امتناع نكنيد ، بعد كه انگلستان وسيله مهاجرتشان را فراهم كرد به‏ اين سرزمين مهاجرت كردند و زمينها را خريدند در حالی كه يهودی بومی در فلسطين بيش از پنجاه هزار نفر نيست كه الان هم آن بيچاره‏ها در بدبختی‏ فوق العاده‏ای زندگی می‏كنند . يعنی يهوديان اروپائی و آمريكايی كه آمدند ، از جمله بدبختيهايی كه به وجود آورده‏اند اينست كه سربار يهوديان اصلی‏ هستند كه حق دارند در آنجا زندگی كنند .
يك عده روشنفكر در ميان اعراب بود ، قيام كردند ، انقلاب كردند . اينها را كشتند ، اعدام كردند ، به دار كشيدند . مرتب يهوديها را فرستادند ، همينكه عده زياد شد ، اسلحه زيادی هم در ميانشان پخش كردند ، بعد اينها افتادند به جان مسلمانان بومی ، كشتند و زدند و بعد هم آواره‏ كردند . پشت سر يكديگر از كشورهای اروپائی مهاجرت می‏شد ، آمدند و آمدند

 

. اين يهوديانی كه شما امروز اسمشان را می‏شنويد : موشه دايان ، زلی اشكول‏ ، گلداماير ، زهر مار ، آخر ببينيد اينها از كجای دنيا آمده‏اند ؟ مدعی‏ هستند كه اين سرزمين ، سرزمين ماست . امروز در حدود سه ميليون نفر مسلمان آواره از خانه و زندگيشان هستند . هدف مگر تنها همين است كه يك‏
دولت كوچك در آنجا تشكيل شود ؟ خيلی اشتباه كرده‏ايد ، خيلی همه اشتباه‏ می‏كنيم . او می‏داند كه يك دولت كوچك بالاخره نمی‏تواند آنجا زندگی كند ، يك اسرائيل بزرگ كه دامنه‏اش از اين طرف شايد تا ايران خودمان هم‏ كشيده شود .


به قول عبدالرحمن فرامرزی : اين اسرائيلی كه من می‏شناسم ، فردا ادعای‏ شيراز را هم می‏كند می‏گويد : شاعرهای خود شما هميشه در اشعارشان اسم شيراز را گذاشته‏اند ملك سليمان . هر چه بگويی آقا ! آن تشبيه است ، می‏گويد سند از اين بهتر هم می‏خواهيد ؟ مگر ادعای خيبر را كه نزديك مدينه است ، ندارند ؟ مگر " روزولت " به پادشاه وقت عربستان سعودی پيشنهاد نداد كه شما بياييد اين شهر را به اينها بفروشيد ؟ مگر اينها ادعای عراق‏ و سرزمينهای مقدس شما را ندارند ؟

 

والله و بالله ما در برابر اين قضيه‏ مسئوليم . به خدا قسم مسئوليت داريم . به خدا قسم ما غافل هستيم . و الله قضيه‏ای كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است ، اين قضيه است . داستانی كه دل حسين بن علی را خون كرده ، اين قضيه است .

 

اگر می‏خواهيم‏ به خودمان ارزش بدهيم ، اگر می‏خواهيم به عزاداری حسين بن علی ارزش‏ بدهيم ، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن علی امروز بود و خودش می‏گفت برای‏ من عزاداری كنيد ، می‏گفت چه شعاری بدهيد ؟ آيا می‏گفت بخوانيد : " نوجوان اكبر من " يا می‏گفت بگوئيد : " زينب مضطرم الوداع ، الوداع " ، چيزهايی كه من ( امام حسين ) در عمرم هرگز به اينجور شعارهای پست و كثيف ذلت آور تن ندادم و يك كلمه از اين حرفها نگفتم ؟ !

 

اگر حسين بن‏ علی بود می‏گفت اگر می‏خواهی برای من عزاداری كنی ، برای من سينه و زنجير بزنی ، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد . شمر امروز موشه دايان است . شمر هزار و سيصد سال پيش مرد ، شمر امروز را بشناس . امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان می‏خورد .

 

هی دروغ در مغز ما كردند كه‏ آقا اين يك مسئله داخلی است . مربوط به عرب و اسرائيل است . باز به‏
قول عبدالرحمن فرامرزی : اگر مال اينهاست و مذهبی نيست ، چرا يهوديان‏ ديگر دنيا مرتب برای اينها پول می‏فرستند ؟


ما چه جوابی در مقابل اسلام و پيغمبر خدا داريم ؟ آيا چند روز پيش در روزنامه نخوانديد كه در سال گذشته يهوديان ساير نقاط دنيا ، نه يهوديانی‏ كه فعلا شناسنامه اسرائيلی دارند ، پانصد ميليون دلار برای اينها فرستادند كه با اين پولها فانتوم بخرند ، بمب‏ بريزند بر سر مسلمانان .


شنيده‏ام يهوديان ايران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم‏ فرستادند . سی و شش ميليون دلار پول از يهوديان ايران خودمان برای آنها به عنوان كمك رفت . و من آن يهوديها را به عنوان اينكه يهودی هستند ، ملامت نمی‏كنم ، ما خودمان را بايد ملامت كنيم ، او به همكيشش كمك كرده‏ است ، با كمال افتخار پول می‏فرستد ، رسيدش هم از موشه‏دايان می‏آيد و آن‏ را در بازار هم نشان می‏دهد ، می‏گويد بيا رسيدش را ببين . مگر همين دو سه‏ شب پيش ننوشتند ( من بريده‏اش را از " اطلاعات " دارم ) كه الان فقط يهوديان مقيم امريكا روزی يك ميليون دلار به اسرائيل كمك می‏كنند ؟ !


آنوقت تلاش ما مسلمين در اين زمينه چه بوده است ؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانيم ، خودمان را شيعه علی بن ابی طالب بخوانيم .

 

اصلا من بايد بگويم بعد از اين داستانی را كه ما از علی بن ابی طالب نقل‏ می‏كنيم ، حرام است كه ديگر در منابر نقل كنيم كه : روزی علی بن ابی‏ طالب شنيد دشمن به كشور اسلامی حمله كرده است ، و هذا اخو غامد و قد وردت خيله الانبار . بعد فرمود : شنيده‏ام زينت يك زن مسلمان يا زنی كه‏
در حمايت مسلمانان است را گرفته‏اند . شنيده‏ام دشمن ، سرزمين مسلمين را غارت كرده است ، مردانشان را كشته است ، اسير كرده است ، متعرض زنان‏ آنها شده است ، زيورها را از گوش و دست زنها جدا كرده است . بعد همين‏ علی بن ابی طالب كه ما اظهار تشيع او را می‏كنيم و نسبت به او حساسيتهای‏ بی معنی و دروغين نشان می‏دهيم گفت : « فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندی جديرا » (نهج البلاغه ، خطبه . 27) . اگر يك مرد مسلمان با شنيدن اين خبر دق كند و بميرد سزاوار است و مورد ملامت نيست .


آيا ما وظيفه نداريم كه كمك مالی به آنها بكنيم ؟ آيا اينها مسلمان‏ نيستند ، عزيزان ندارند ؟ آيا اينها برای حق مشروع بشری قيام نمی‏كنند ؟

 

كيست كه امروز منكر شود كه فلسطينيهای آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند ؟

 

من در سفر مكه بعضی از اينها را ديدم . يك جوانهائی ! فقط می‏گفتند : دماء الشهداء ، ما اميدمان فقط به خون شهدايمان است . افرادی‏ در ميان آنها هستند كه والله برای لباسشان محتاجند و برهنه می‏جنگند . اگر هفتصد ميليون جمعيت مسلمان دنيا ، هر فرد روزی يك ريال بدهد ، در سال‏ نزديك به سيصد ميليارد دلار می‏شود . اگر فقط مردم ايران كه بيست و پنج‏ ميليون نفر هستيم ( در زمان سخنرانی شهید مطهری)  و نود و هشت درصد ما مسلمان است ، هر فرد روزی يك‏ ريال به فلسطينيها كمك كند ، در سال حدود نود ميليون تومان می‏شود . اگر يك عشر مسلمانان هم هر كس روزی يك ريال كمك كند در سال نه ميليون‏ تومان می‏شود

 

 . « فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم (سوره نساء ، آيه . 95  ) الذين‏ آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبيل الله باموالهم و انفسهم »( سوره توبه ، آيه . 20 )

 

به وسيله مال كه می‏توانيم كمك كنيم . والله اين انفاق واجب است ، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است . اولين سئوالی كه بعد از مردن‏ از ما می‏كنند همين است كه در زمينه همبستگی اسلامی چه كرديد ؟ پيغمبر فرمود : « من سمع مسلما ينادی يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم » ( 1 )
هر كس بشنود صدای مسلمانی را كه فرياد می‏كند ياللمسلمين مسلمانان به‏ فرياد من برسيد ، و او را كمك نكند ، ديگر مسلمان نيست ، من او را مسلمان نمی‏دا نم . چه مانعی دارد كه ما برای اينها حساب باز كنيم ؟ چه‏ مانعی دارد كه مقدار كمی از درآمد خودمان را اختصاص به اينها بدهيم ؟ چرا يهوديان دنيا حتی يهوديان ايران كمك بكنند و ملتهای ديگر آنها را حسين كنند ، بارك الله بگويند ، ملت بيدار بگويند : ولی ما نكنيم ؟
مردم بيدار آن مردمی هستند كه فرصت شناس باشند ، دردشناس باشند ، حقايق شناس باشند .


من وظيفه خودم را عمل كردم . وظيفه من فقط گفتن بود و خدا می‏داند جز تحت فشار وجدان و وظيفه خودم چيز ديگری نبود . اين كمك مالی را وظيفه‏ شما می‏دانم . و وظيفه خودم و هر خطيب و واعظی می‏دانم كه اين را بگويد ، بر هر خطيب و واعظی من واجب می‏دانم كه چنين حرفی را بزند . مراجع تقليد بزرگی مثل آيت الله حكيم و ديگران رسما فتوی داده‏اند كه كسی كه در آنجا كشته می‏شود ، اگر نماز هم نخواند شهيد در راه خداست .

 

پس بيائيم به خودمان ارزش بدهيم ، به كار و فكر خودمان ارزش بدهيم ، به كتابهای خودمان ارزش بدهيم ، به پولهای خودمان ارزش‏ بدهيم ، خودمان را در ميان ملل دنيا آبرومند بكنيم . علت اينكه دولتهای‏ بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمی‏انديشند ، اينست كه معتقدند مسلمان غيرت ندارد . آمريكا را فقط همين يكی جری كرده است . می‏گويد مسلمان جماعت غيرت ندارد ، همبستگی و همدردی ندارد .

 

می‏گويد يهودی كه‏ برای پول می‏ميرد، جز پول چيزی نمی‏شناسد، خدايش پول است ، زندگيش پول‏ است ، حيات و مماتش پول است ، به يك چنين مسئله حساسی كه می‏رسد روزی‏ يك ميليون دلار به همكيشانش كمك می‏كند ولی هفتصد ميليون مسلمان دنيا كوچكترين كمكی به همكيش خود نمی‏كنند !

  

 

برگرفته از وبلاگ امام حسین(ع)

علمی و پژوهشی پایگاه فجر