فلسطين در نگاه شهيد مطهري
میخواهی در نزد پيغمبر خدا ارزش پيدا كنی ؟ با عمل كردن به اين اصل در نزد خدا و پيغمبر خدا ارزش پيدا كنی ؟ با عمل كردن به اين اصل در نزد خدا و پيغمبر ارزش پيدا كن . اگر میخواهی در نزد ملل جهان ارزش پيدا كنی كه هم بلوك شرق روی تو حساب كند و هم بلوك غرب ، سرنوشت تو را او در اختيار نگيرد و او برای تو تصميم نگيرد ، امر به معروف و نهی از منكر داشته باش ، همبستگی و همدردی داشته باش ، اخوت و برادری اسلامی را زنده كن ، از بی خبری پرهيز كن ، از ضعف پرهيز كن ، از لاابالیگری پرهيز كن . اين برنامههای بیخبری و لاابالی گری برای چيست ؟ برنامه بی خبری برای اينست كه آگاه نباشی ، نفهمی ، ندانی ، و برنامه لاابالیگری برای اينست كه ضعيف باشی ، قدرت نداشته باشی .
اگر میخواهيم به خودمان ارزش بدهيم ، اگر میخواهيم قيمت پيدا كنيم ، اگر میخواهيم در نزد خدا و پيغمبر خدا محترم باشيم ، در نزد ملل جهان محترم باشيم ، بايد اين اصل را زنده كنيم .
اگر پيغمبر اسلام زنده میبود امروز چه میكرد ؟ درباره چه مسئلهای میانديشيد ؟ والله و بالله قسم میخورم كه پيغمبر اكرم در قبر مقدسش امروز از يهود میلرزد . اين يك مسئله دو تا چهار تاست . اگر كسی نگويد ، گناه كرده است من اگر نگويم و الله مرتكب گناه شدهام ، و هر خطيب و واعظی اگر نگويد مرتكب گناه شده است .
گذشته از جنبه اسلامی ، فلسطين چه تاريخچهای دارد ؟ قضيه فلسطين مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نيست ، مربوط به يك ملت است ، ملتی كه او را به زور از خانهاش بيرون كردهاند .
تاريخچه فلسطين چيست ؟
مدعی هستند كه در سه هزار سال پيش دو نفر از ما ، داود و سليمان برای مدت موقتی در آنجا سلطنت كردهاند . تاريخ را بخوانيد ، در تمام اين مدت دو سه هزار ساله ، كی بوده است كه سرزمين فلسطين به يهود تعلق داشته است ؟ كی بوده است كه بيشتر سرزمين فلسطين مال ملت يهود باشد .
آيا بيشتر سرزمين فلسطين از آن ملت يهود است ؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود ، بعد از اسلام هم مال آنها نبود . روزی كه مسلمين فلسطين را فتح كردند ، فلسطين در اختيار مسيحيها بود ، نه در اختيار يهوديها . و اتفاقا مسيحیها كه با مسلمين صلح كردند يكی از مواردی كه در صلحنامه گنجاندند اين بود كه شما يهود را در اينجا راه ندهيد . گفتند : ما با شما زندگی میكنيم ولی با يهود زندگی نمیكنيم . چطور شد كه يكدفعه نام وطن يهودی به خود گرفت ؟ يكی از قضايائی كه كارنامه قرن ما را تاريك میكند ( اين قرنی كه به دروغ نام حقوق بشر ، نام آزادی ، نام انسانيت بر آن گذاشتهاند ) همين قضيه است .
يهوديهای دنيا بعد از اينكه از ملتهای غير مسلمان زجر و شكنجه و آزار میبينند ( در روسيه ، آلمان ، و بسياری از نقاط دنيا( بزرگانشان مینشينند میگويند تا وقتی كه ما در اطراف دنيا متفرق هستيم ، در هر جا اقليتی هستيم ، سرنوشت ما همين است . ما بايد مركزی را انتخاب كنيم و همهمان آنجا جمع شويم ، اتباع مذهب يهود آنجا جمع شوند . اول هم جايی را كه فكر نمیكنند ، فلسطين است ، جاهای ديگر را فكر میكنند ، بعد جنگ بين الملل اول پيش میآيد ( البته من خلاصهاش را عرض میكنم ، میتوانيد كتابهائی را كه در اين زمينه نوشته شده است ، بخوانيد . ) متفقين با عثمانيها میجنگند . من نمیخواهم از عثمانيها دفاع كنم ، ولی هر چه بود ، حكومت واحدی بود . اگر ظالم هم بود ، بالاخره واحد بود . اعراب ساده لوح از حكومت عثمانی به ستوه آمده بودند . تحريك متفقين را
پذيرفتند . از داخل ، عليه حكومت عثمانی جنگيدند به وعده اينكه به خود آنها در مقابل عثمانيها استقلال بدهند
. انگليسها به اينها قول قطعی دادند كه ما به شما استقلال میدهيم به شرط اينكه به نفع ما با عثمانيها بجنگيد . اين بيچارهها جنگيدند . در خلالی كه اين بدبختيهای نادان ناآگاه داشتند با دولت تا حدودی اسلامی خودشان میجنگيدند ، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهيونيسم كه تازه تشكيل شده بود محكم كرد كه فلسطين را میدهيم به شما در قلب كشورهای اسلامی . جامعه ملل به وجود میآيد ( عدالت را ببينيد ! ) و تصويب میكند كه در دنيا ملتهايی هستند ( مخصوصا ملتهايی كه از عثمانی جدا شدهاند ) كه چون رشد ندارند ، ما بايد بر ايشان سرپرست معين بكنيم تا اينها را اداره بكنند . يعنی در واقع میخواستند ارثيه عثمانيها را تقسيم بكنند . قسمتی از آن را دادند به فرانسه ، قسمتی را دادند به انگلستان و . . . از جمله جاهايی كه انگلستان گرفت فلسطين بود . گفت من قيم و سرپرست شما هستم ، رسما شد كفيل . بعد به صهيونيستها وعده داد ( وعده معروف بالفور ) كه من اينجا را به شما میسپارم .
" صهيونيستها " يعنی يهوديانی كه دهها قرن بود كه در گوشههای ديگر دنيا زندگی میكردند و از نژادهای ديگر بودند . من خودم فكر میكردم كه يهوديان موجود همه از نسل اسرائيلند ، حالا میبينم تاريخ تشكيك میكند ، میگويد اين حرف دروغ است . بسياری از يهوديها اصلا از نسل اسرائيل
نيستند ، جامع مشتركشان فقط مذهب است و بس . حتی نژادشان هم خالص نمانده است . يهوديانی كه در اطراف و اكناف دنيا زندگی میكردند ، فقط به دليل اينكه فرنگيها به اينها زجر دادهاند و اينها دنبال نقطهای میگردند كه آنجا جمع شوند ، و به دليل اينكه مردم خيانت پيشهای هستند ، و به دليل اينكه كتاب مقدسشان به آنها اجازه داده كه اگر به سرزمينی رفتيد ، رحم نبايد در شما وجود داشته باشد و از هيچ وسيلهای برای پيشبرد هدفتان امتناع نكنيد ، بعد كه انگلستان وسيله مهاجرتشان را فراهم كرد به اين سرزمين مهاجرت كردند و زمينها را خريدند در حالی كه يهودی بومی در فلسطين بيش از پنجاه هزار نفر نيست كه الان هم آن بيچارهها در بدبختی فوق العادهای زندگی میكنند . يعنی يهوديان اروپائی و آمريكايی كه آمدند ، از جمله بدبختيهايی كه به وجود آوردهاند اينست كه سربار يهوديان اصلی هستند كه حق دارند در آنجا زندگی كنند .
يك عده روشنفكر در ميان اعراب بود ، قيام كردند ، انقلاب كردند . اينها را كشتند ، اعدام كردند ، به دار كشيدند . مرتب يهوديها را فرستادند ، همينكه عده زياد شد ، اسلحه زيادی هم در ميانشان پخش كردند ، بعد اينها افتادند به جان مسلمانان بومی ، كشتند و زدند و بعد هم آواره كردند . پشت سر يكديگر از كشورهای اروپائی مهاجرت میشد ، آمدند و آمدند
. اين يهوديانی كه شما امروز اسمشان را میشنويد : موشه دايان ، زلی اشكول ، گلداماير ، زهر مار ، آخر ببينيد اينها از كجای دنيا آمدهاند ؟ مدعی هستند كه اين سرزمين ، سرزمين ماست . امروز در حدود سه ميليون نفر مسلمان آواره از خانه و زندگيشان هستند . هدف مگر تنها همين است كه يك
دولت كوچك در آنجا تشكيل شود ؟ خيلی اشتباه كردهايد ، خيلی همه اشتباه میكنيم . او میداند كه يك دولت كوچك بالاخره نمیتواند آنجا زندگی كند ، يك اسرائيل بزرگ كه دامنهاش از اين طرف شايد تا ايران خودمان هم كشيده شود .
به قول عبدالرحمن فرامرزی : اين اسرائيلی كه من میشناسم ، فردا ادعای شيراز را هم میكند میگويد : شاعرهای خود شما هميشه در اشعارشان اسم شيراز را گذاشتهاند ملك سليمان . هر چه بگويی آقا ! آن تشبيه است ، میگويد سند از اين بهتر هم میخواهيد ؟ مگر ادعای خيبر را كه نزديك مدينه است ، ندارند ؟ مگر " روزولت " به پادشاه وقت عربستان سعودی پيشنهاد نداد كه شما بياييد اين شهر را به اينها بفروشيد ؟ مگر اينها ادعای عراق و سرزمينهای مقدس شما را ندارند ؟
والله و بالله ما در برابر اين قضيه مسئوليم . به خدا قسم مسئوليت داريم . به خدا قسم ما غافل هستيم . و الله قضيهای كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است ، اين قضيه است . داستانی كه دل حسين بن علی را خون كرده ، اين قضيه است .
اگر میخواهيم به خودمان ارزش بدهيم ، اگر میخواهيم به عزاداری حسين بن علی ارزش بدهيم ، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری كنيد ، میگفت چه شعاری بدهيد ؟ آيا میگفت بخوانيد : " نوجوان اكبر من " يا میگفت بگوئيد : " زينب مضطرم الوداع ، الوداع " ، چيزهايی كه من ( امام حسين ) در عمرم هرگز به اينجور شعارهای پست و كثيف ذلت آور تن ندادم و يك كلمه از اين حرفها نگفتم ؟ !
اگر حسين بن علی بود میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری كنی ، برای من سينه و زنجير بزنی ، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد . شمر امروز موشه دايان است . شمر هزار و سيصد سال پيش مرد ، شمر امروز را بشناس . امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان میخورد .
هی دروغ در مغز ما كردند كه آقا اين يك مسئله داخلی است . مربوط به عرب و اسرائيل است . باز به
قول عبدالرحمن فرامرزی : اگر مال اينهاست و مذهبی نيست ، چرا يهوديان ديگر دنيا مرتب برای اينها پول میفرستند ؟
ما چه جوابی در مقابل اسلام و پيغمبر خدا داريم ؟ آيا چند روز پيش در روزنامه نخوانديد كه در سال گذشته يهوديان ساير نقاط دنيا ، نه يهوديانی كه فعلا شناسنامه اسرائيلی دارند ، پانصد ميليون دلار برای اينها فرستادند كه با اين پولها فانتوم بخرند ، بمب بريزند بر سر مسلمانان .
شنيدهام يهوديان ايران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند . سی و شش ميليون دلار پول از يهوديان ايران خودمان برای آنها به عنوان كمك رفت . و من آن يهوديها را به عنوان اينكه يهودی هستند ، ملامت نمیكنم ، ما خودمان را بايد ملامت كنيم ، او به همكيشش كمك كرده است ، با كمال افتخار پول میفرستد ، رسيدش هم از موشهدايان میآيد و آن را در بازار هم نشان میدهد ، میگويد بيا رسيدش را ببين . مگر همين دو سه شب پيش ننوشتند ( من بريدهاش را از " اطلاعات " دارم ) كه الان فقط يهوديان مقيم امريكا روزی يك ميليون دلار به اسرائيل كمك میكنند ؟ !
آنوقت تلاش ما مسلمين در اين زمينه چه بوده است ؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانيم ، خودمان را شيعه علی بن ابی طالب بخوانيم .
اصلا من بايد بگويم بعد از اين داستانی را كه ما از علی بن ابی طالب نقل میكنيم ، حرام است كه ديگر در منابر نقل كنيم كه : روزی علی بن ابی طالب شنيد دشمن به كشور اسلامی حمله كرده است ، و هذا اخو غامد و قد وردت خيله الانبار . بعد فرمود : شنيدهام زينت يك زن مسلمان يا زنی كه
در حمايت مسلمانان است را گرفتهاند . شنيدهام دشمن ، سرزمين مسلمين را غارت كرده است ، مردانشان را كشته است ، اسير كرده است ، متعرض زنان آنها شده است ، زيورها را از گوش و دست زنها جدا كرده است . بعد همين علی بن ابی طالب كه ما اظهار تشيع او را میكنيم و نسبت به او حساسيتهای بی معنی و دروغين نشان میدهيم گفت : « فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندی جديرا » (نهج البلاغه ، خطبه . 27) . اگر يك مرد مسلمان با شنيدن اين خبر دق كند و بميرد سزاوار است و مورد ملامت نيست .
آيا ما وظيفه نداريم كه كمك مالی به آنها بكنيم ؟ آيا اينها مسلمان نيستند ، عزيزان ندارند ؟ آيا اينها برای حق مشروع بشری قيام نمیكنند ؟
كيست كه امروز منكر شود كه فلسطينيهای آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند ؟
من در سفر مكه بعضی از اينها را ديدم . يك جوانهائی ! فقط میگفتند : دماء الشهداء ، ما اميدمان فقط به خون شهدايمان است . افرادی در ميان آنها هستند كه والله برای لباسشان محتاجند و برهنه میجنگند . اگر هفتصد ميليون جمعيت مسلمان دنيا ، هر فرد روزی يك ريال بدهد ، در سال نزديك به سيصد ميليارد دلار میشود . اگر فقط مردم ايران كه بيست و پنج ميليون نفر هستيم ( در زمان سخنرانی شهید مطهری) و نود و هشت درصد ما مسلمان است ، هر فرد روزی يك ريال به فلسطينيها كمك كند ، در سال حدود نود ميليون تومان میشود . اگر يك عشر مسلمانان هم هر كس روزی يك ريال كمك كند در سال نه ميليون تومان میشود
. « فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم (سوره نساء ، آيه . 95 ) الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبيل الله باموالهم و انفسهم »( سوره توبه ، آيه . 20 )
به وسيله مال كه میتوانيم كمك كنيم . والله اين انفاق واجب است ، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است . اولين سئوالی كه بعد از مردن از ما میكنند همين است كه در زمينه همبستگی اسلامی چه كرديد ؟ پيغمبر فرمود : « من سمع مسلما ينادی يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم » ( 1 )
هر كس بشنود صدای مسلمانی را كه فرياد میكند ياللمسلمين مسلمانان به فرياد من برسيد ، و او را كمك نكند ، ديگر مسلمان نيست ، من او را مسلمان نمیدا نم . چه مانعی دارد كه ما برای اينها حساب باز كنيم ؟ چه مانعی دارد كه مقدار كمی از درآمد خودمان را اختصاص به اينها بدهيم ؟ چرا يهوديان دنيا حتی يهوديان ايران كمك بكنند و ملتهای ديگر آنها را حسين كنند ، بارك الله بگويند ، ملت بيدار بگويند : ولی ما نكنيم ؟
مردم بيدار آن مردمی هستند كه فرصت شناس باشند ، دردشناس باشند ، حقايق شناس باشند .
من وظيفه خودم را عمل كردم . وظيفه من فقط گفتن بود و خدا میداند جز تحت فشار وجدان و وظيفه خودم چيز ديگری نبود . اين كمك مالی را وظيفه شما میدانم . و وظيفه خودم و هر خطيب و واعظی میدانم كه اين را بگويد ، بر هر خطيب و واعظی من واجب میدانم كه چنين حرفی را بزند . مراجع تقليد بزرگی مثل آيت الله حكيم و ديگران رسما فتوی دادهاند كه كسی كه در آنجا كشته میشود ، اگر نماز هم نخواند شهيد در راه خداست .
پس بيائيم به خودمان ارزش بدهيم ، به كار و فكر خودمان ارزش بدهيم ، به كتابهای خودمان ارزش بدهيم ، به پولهای خودمان ارزش بدهيم ، خودمان را در ميان ملل دنيا آبرومند بكنيم . علت اينكه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمیانديشند ، اينست كه معتقدند مسلمان غيرت ندارد . آمريكا را فقط همين يكی جری كرده است . میگويد مسلمان جماعت غيرت ندارد ، همبستگی و همدردی ندارد .
میگويد يهودی كه برای پول میميرد، جز پول چيزی نمیشناسد، خدايش پول است ، زندگيش پول است ، حيات و مماتش پول است ، به يك چنين مسئله حساسی كه میرسد روزی يك ميليون دلار به همكيشانش كمك میكند ولی هفتصد ميليون مسلمان دنيا كوچكترين كمكی به همكيش خود نمیكنند !
برگرفته از وبلاگ امام حسین(ع)
علمی و پژوهشی پایگاه فجر